«برای میلگردها سعدی بخوان» روایی متفاوت از معدن چادرملو
تاریخ انتشار: ۷ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۰۳۶۹۴
کتاب «برای میلگردها سعدی بخوان» روایت متفاوت زنان نویسنده از معدن چادرملو یزد است. این کتاب به همت سارا عرفانی، فائضه غفار حدادی، زینب عرفانیان و فاطمه سلیمانی ازندریانی نگاشته شده و عصر پنجشنبه در ششمین سالگرد تولد باشگاه ادبی بانوی فرهنگی از آن رونمایی شد.
سارا عرفانی در اینباره گفت: وزارت صمت به یکسری از هنرمندان، کارگردانان و نویسندگان سفری را پیشنهاد داد که از معدن چادرملو در یزد بازدید کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی خاطرنشان کرد: من و خانمها سمانه خاکبازان، فائضه غفارحدادی، فاطمه سلیمانی و زینب عرفانیان از طرف حوزه هنری به این سفر دعوت شدیم. بعد از بازدید، آنقدر به وجد آمدیم که تصمیم گرفتیم بنویسیم. بعد از سفر هر کداممان شروع کردیم به نوشتن یک روایت. هر کس از زاویه دید خودش و با ویژگیهای خاص خودش روایتی را نوشت. از آنجایی که خانم خاکبازان قرار است روایتش را برای نوجوان و در کتابی جداگانه بنویسد، روایتی در این کتاب ندارد. انتشارات مهرستان در آیندهای نزدیک کتاب را با عنوان «برای میلگردها سعدی بخوان» چاپ خواهد کرد.
مدیر باشگاه ادبی بانوی فرهنگ افزود: هدف کلی وزارت صمت بازدید از پروژههای بزرگ صنعتی است که نسبت به یکدیگر برتری خاصی ندارند. یکی دیگر از معادن پیشنهادی، معدن مس سرچشمه بود. بیشتر بهخاطر نشان دادن خودباوری است. وقتی ما معدن را دیدیم به این نتیجه رسیدیم که باید مردم بیایند این صحنهها را ببینند و حالشان خوب شود. ما در بعضی از زمینهها به خودکفایی رسیدیم. آدم وقتی این معدن را میبیند احساس غرور میکند. به نظرم لازم است همه مردم این حس را تجربه کنند. بازدید ما دو روزه بود و بچهها طی یکی دو هفته روایتشان را نوشتند.
فائصه غفارحدادی درباره نحوه نگارش کتاب گفت: بازدید از معدن چادرملو در قالب کاروان راهیان پیشرفت بود که وزارت صمت برای یکسری از مستندسازان، نویسندگان و هنرمندان تدارک دید و ما هم در قالب این کاروان بودیم. از ما نخواستند که چیزی بنویسیم. بعد از بازدید از معدن، خودمان تصمیم گرفتیم چیزی بنویسیم. خودمان دوست داشتیم آن چیزی که از پیشرفت ایران دیدیم را بنویسیم. واقعا جذاب بود و دوست داشتیم صدای این پیشرفت را به گوش مخاطبانمان برسانیم و این رسالت را بر دوش خودمان احساس کردیم.
نویسنده کتاب خط مقدم تصریح کرد: از آنجایی که روایتها خیلی طولانی نیست، کمتر از یک هفته آن را نوشتم. من یک روایتی داشتم از تمام ماجراهایی که اتفاق افتاده بود و برداشت خودم از این سفر این بود که بچههای خودم و بچههای ایرانزمین باید بدانند که برای پیشرفت ایران چهقدر زحمت کشیده میشود. اینکه چه آدمهای گمنامی در گوشهگوشه ایران کار میکنند تا چیزهایی که به چشممان نمیآید ساخته شود و در اختیار ما قرار بگیرد.
حدادی اظهار کرد: برای میلهگردها سعدی بخوان، عنوان روایت من است. بعد از آن بازدید احساس کردم هر جا در خیابان میلهگردی دیدم، دوست دارم دیباچه سعدی را برایش بخوانم که "ما عرفناک حق معرفتک" ما اصلا نمیدانستیم برای شما چه قدر سختی کشیده میشود و قدرتان را نمیدانیم. اگر این اتفاقهای کوچک نباشد، مجبوریم اینها را با قیمتهای خیلی گزاف از کشورهای دیگر وارد کنیم و این مسئله، کلاف سردرگمی که الان داریم را پیچیدهتر میکند. اما یک عده گمنامانه، با عشق، با نیت در گوشهگوشه کشور کار میکنند و ادعایی هم ندارند.
وی افزود: هنر، ابزاری است برای شناسایی ناشناختهها و درواقع بهترین ابزار است. ادبیات هم یکی از گونههای هنر است. در کنار ما مستندسازهایی هم حضور داشتند و قطعا آنها هم تلاشهایی کردند. تمامی این پازلهای مختلفی که در هنر وجود دارد، میتواند برای رسیدن روایت پیشرفت به گوش نسلهای بعدی مثمرثمر باشد، تا خودش را مسئول و ادامه دهنده این راه پیشرفتی بداند که ایران دارد طی میکند و آنها هم بتوانند برای ادامه این راه تلاش کنند.
فاطمه سلیمانی ازندریانی یکی دیگر از نویسندگان کتاب درباره رفتن به معدن چادرملو گفت: بچهها توضیح دادند که چه شد که ما این روایتها را نوشتیم. به معدن رفتیم و قرار بود که فقط ببینیم تا بازتابی در آثارمان داشته باشد. اما وقتی آنهمه پیشرفت را دیدیم، احساس مسئولیت کردیم که باید چیزی بنویسیم و به دیگران معرفی کنیم. درواقع یک حس نویسندگی قلقلکمان میداد. تعهدی در خودمان احساس کردیم و شروع به نگارش روایت کردیم.
وی اظهار کرد: نوشتن روایت خودم تقریبا یک هفته طول کشید؛ چون باید سریع بنویسم و نمیتوانم صبر کنم و از روایت دور شوم. هر چهقدر به آن نزدیکتر باشم بهتر مینویسم. فکر میکنم در دو نشست روایت را نوشتم، اما بازنویسی آن کمی طول کشید. روایتهای همدیگر را خواندیم و نکاتی را به هم منتقل کردیم و گاهی ماجراها تکراری بود که یکی حذف کرد و یکی اضافه کرد. بازنویسیهایمان در همین حد بود.
سلیمانی تصریح کرد: ابتدا روایت را با زاویه دید دوم شخص بهصورت کامل نوشتم. دوست داشتم یک زاویه دید متفاوت باشد و سبک آن فرق کند. اما بعد احساس کردم ممکن است بهخاطر رفتو برگشتها، خواندن روایت برای مخاطب سخت باشد. قصدمان این نبود که یک کار سختخوان یا تکنیکی بنویسیم و مهارت خودمان را به رخ بکشیم. بهشخصه دوست داشتم مخاطب متوجه شود چه اتفاقی افتاده و با نثر راحتتر ارتباط برقرار کند؛ بههمین خاطر زاویه دید را به من راوی تغییر دادم. این مسئله کمی از من وقت گرفت، وگرنه، چون این اتفاق و روایت را دوست داشتم، نوشتنش راحت بود و این تعاملی که ما چهار نفر با هم داشتیم خیلی اتفاق خوبی بود؛ بهطوریکه روی نثر و نوشته یکدیگر نظر میدادیم، اتفاقات را کم و زیاد میکردیم، به هم پیشنهاد میدادیم. این بخش از نحوه نگارش خیلی خوب بود. بهنظرم حتی یک دوستی مجدد_در موقع نوشتن کتاب بین ما چهار نفر_ اتفاق افتاد.
زینب عرفانیان درباره این کتاب گفت: «برای میلگردها سعدی بخوان» کتابی است متولد شده از یک سفر گروهی. روزی که خانم عرفانی پیشنهاد این سفر را دادند، یک نکته را بهعنوان امتیاز این سفر ذکر کردند و آن اینکه: نوشتن هیچگونه یادداشتی الزامی نیست و ما فقط بیننده هستیم، بیننده پیشرفت.
پیشرفتی به شیرینی قند که تکتک سلولهایمان را بغل کرد و قلقلکمان داد تا هر چه دیدهایم را بنویسیم. ما هم دور هم نشستیم و نوشتیم، نوشتههایمان هم در این کتاب دور هم جمع شدهاند تا انشاءالله حبّه قندی گوشه لپّ مخاطبینشان شوند.
وی در ادامه اظهار کرد: این کتاب را بهخاطر نقطه اتصال بودنش بین من و دوستانم دوست دارم. بهخاطر تجربه جدید بودنش، بهخاطر طعم غرور ما بین خطوطش دوست دارم.
عرفانیان در پایان گفت: گوشهای از روایت پیشرفت این کتاب را با زاویه دید اول شخص، چاشنی طنز، استناد و بهکارگیری برخی عناصر داستان روی کاغذ نشاندهام، امید که در جان آنها که طعم غرور ملی را نچشیدهاند و باید بچشند، بنشیند.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیاتمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: کتاب ادبیات نویسنده معدن چادرملو زاویه دید بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۰۳۶۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زیباترین شعرها از شاعران بزرگ و معاصر درباره معلم به مناسبت روز معلم
شعر درباره معلم در ادبیات فارسی بسیار است. ما ایرانیها از دیرباز تا امروز قدردان معلمان و مربیانمان بودیم. این قدردانی به خوبی در ادبیات نشسته است. بیایید زیباترین اشعار روز معلم را با هم بخوانیم با زیسان همراه باشید.
زیباترین شعرها درباره معلمسعی نابرده در این راه به جایی نرسی
مزد اگر میطلبی طاعت استاد ببر
روز مرگم نفسی وعده دیدار بده
وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر
-حافظ-
***
گر کسی را رغبت دانش بود گو دم مزن
زانکه من دم درکشیدم تا به دانایی زدم
-سعدی-
***
همه شوخی و دلبری
جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت
غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم
که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت
تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین
به چین زلف تو آید به بتگری آموخت
هزار بلبل دستان سرای عاشق را
بباید از تو سخن گفتن دری آموخت
برفت رونق بازار آفتاب و قمر
از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت
همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت
مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه
که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
-سعدی-
***
ز بوسیدنیهای
این روزگار
یکیشان بود
دست آموزگار
-شهریار-
***
پادشاهی پسر به مکتب داد
لوح سیمینش بر کنار نهاد
بر سر لوح او نبشته به زر
جور استاد به ز مهر پدر
-سعدی-
بیشتر بخوانید تبریک روز معلم به همکار با ۴۰ متن ادبی، زیبا و رسمی پیام تبریک روز معلم ۱۴۰۳ | زیباترین و بااحساسترین جملات روز معلم، مربی و استاد + عکس تبریک روز معلم
***
گفت استاد: مبر درس از یاد
یاد باد آن چه مرا گفت استاد
یاد باد آن که مرا یاد آموخت
آدمی نان خورد از دولت یاد
هیچ یادم نرود این معنی
که مرا مادر من، نادان زاد
پدرم نیز چو استادم دید
گشت از تربیت من آزاد
پس مرا منت از استاد بود
که به تعلیم من اُستاد اِستاد
هر چه میدانست آموخت مرا
غیر یک اصل که نا گفته نهاد:
قدر استاد نکو دانستن
حیف استاد به من یاد نداد
-ایرج میرزا-
***
حروف درس الفبای ما معلم بود
تمام صحبت ما یک صدا معلم بود
به روی تختهی چوبی همیشه بی پایان
شروع نام خدابود، تا معلم بود
نگاه روشن دنیای کودکی هایم
به خشم و بوسهی مادر ؤ یامعلم بود
خدا به وسعت ایمان به شکل هر واژه
ؤ جمله جملهی ایثار، با معلم بود
قسم به نام پیام آوران آگاهی
تمام درد بشر را دوا معلم بود
شکوه صبر وصلابت چو کوه میبارید
سه تیغ مهر ؤ سنگ بلا معلم بود
به دشتهای پر ازغنچههای پراحساس
گلی شکفته به نام وفا، معلم بود
به هیچ زندگی و پوچ مرگ، معنا داد
تمام بود و نبود شما معلم بود
به وقت گوش نهادن نشسته شاگردیم
در اوج خستگیش هم به پا معلم بود
هنوز پرسش بی پاسخی که میخواند
معلم عشق خدا یا خدا معلم بود؟
***
از تو گفتن کار یک دلداده است
قلب تو قلبی سفید و ساده است
هر چه میدانم تو یادم دادهای
پند هایت پاک و فوق العاده است
از معلم شعر گفتن ساده نیست.
چون معلم آدمی آزاده است
دست پاکش معنی مردانگیست
سر به مهر و بر سر سجاده است
گفته بودم پیش از این یکبار من
قلب تو قلبی سفید و ساده است
محمد شکری فرد
***
صدایت نغمهای ازباغ فردوس معلمای طنین هستی من
تویی سرچشمهی ارامش وعلم معلمای فروغ دیدهی من
وجودت شمع سوزان زمانه معلم اسوهی ازادی من
ببوسم دستهای مهربانت معلم خاک پایت سرمهی من
گرفتی دستهایم صادقانه مرابردی به اوج عاشقانه معلم روشنای تاری من
دعایم تاابد بدرقهی توست معلم رهنمای اکی من
تلاشت رانخواهم برد ازیادمعلم یادتوهمراست بامن
مریم شکیبا
***
دوباره آمده روز معلم
گلی در حیطهی تعلیم خادم
معلم وارث پیغمبران است
مقامش خارج از وصف وبیان است
به امر تربیت کوشاترین است
تعلم خاتم و او، چون نگین است
به از مهر پدر جور معلم
بباید گشت بر دور معلم
بود همچون پدر بر دانش آموز
به فکر اوست همواره شب و روز
معلم، چون ستاره در زمین است
چراغ رهنما، حبل المتین است
معلم، روز تو بر تو مبارک
نگهدارت بود رب تبارک
اسماعیل تقوایی
***
سپاسگزار معلمی هستم که
اندیشیدن را به من آموخت
نه اندیشهها را …
***
آموزش عشقم از همین مکتب توست
اندوختهی سوادم از این لب توست
گفتم که مریضم و بیا بستر من.
چون عامل دردم این غم و این تب توست
***
تبریک روز معلم به همکار را نیز ببینید
tags # شعر سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند (تصاویر) کشف پرنده عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!